مهدی یزدانی زازرانی

مهدی یزدانی زازرانی

گو نرو، که دلم خونه

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۲۷ ب.ظ

نگو نرو، که دلم خونه
که دل من، با عمو جونه
عمه ببین، که صدای
هلهله توی میدونه

بذار برم، تو التماسمو ببین
بذار برم، زِ مرکب افتاده زمین
بذار برم، یه خواهشی دارم همین
بذار برم...

ببین شده، دعوا
یکی دوتا، چندتا
چه ازدحامی بین گوداله

یکی با سنگش زد
یکی تا خوردش زد
ببین نداره جون و بی‌حاله

با صورت افتاده
رو خاک‌ها جون داده
می‌بینی عمه جار و جنجاله

همه قسم خوردن
آوردن و بردن
زمان دزدیدن امواله

«وای عمو ، وای عمو»

 @seyedrezanarimani

عمو ببین، که زمین خوردم
جونمو پای تو آوردم
دست منه سپرِ تو
ارثی که از مادر بردم

بسه نزن، یه چندتا نیزه سهم من
بسه نزن، میگم مثل بابام حسن
بسه نزن، بجای اون منو بزن
 بسه نزن...

می بینم این دردو
دستمو قطع کرد و
عمه منو رو تل صدا میزد

کم اومده شمشیر
که میزنن با تیر
یکی با نیزه جا به جا میزد

هنوز چشام تاره
که شمر رو مشک تازه
نشست رو سینه دست و پا میزد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۲۳
مهدی یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی